رهامرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

رهام عشق مامان و بابا

بدون عنوان

فصل جدیدی از زندگیمان در حال ورق خوردن است . می خواهیم به سفری یک ساله به شهر بابل برویم ، با اینکه تماما اسبابمان را همراه خود می بریم ،من اسمش را سفر گذاشتم چون امید دارم هر چه زودتر به شهر پر دود و شلوغ تهران بازگردیم ،تهران با تمام معایبش برای من شده است وطن ، دوستش دارم و می خواهم رهام هم از امکاناتش از روزهای برفی و بارانی اش از پارک های زیبایش  و .....استفاده کند خدایا ما را در این تحول یاری کن و دستمان را بگیر تا همیشه در همه حال و همه کار سر بلند باشیم  
19 بهمن 1392

بدون عنوان

این روزها در گیر دندان در اوردن رهام هستم خیلی بی قرار دندان دراوردن است شنیده ام که می گویند مادر تاب تحمل این درد کودکش را ندارد . کاش این دوران زودتر به پایان رسد البته روزهایمان  یه هیجان جدیدی پیدا کرده است رهام به کمک پسر خاله اش ارتین چهار دست و پا راه می رود و این استقلال رهام مرا به وجد می اورد خیلی برای این لحظه انتظار کشیدم . روزها سپری می شوند و عشقم رهام ، بزرگ می شود و مستقل تر دیگر خیلی چیزها رو می فهمد و به سوال هایی که می پرسم عکس العمل نشان می دهد  به بیرون رفتن علاقه زیادی دارد اما به خاطر سردی هوا کمتر بیرون می رویم  در غذا خوردنش هم این استقلال شکوفا شده است و می خو...
13 بهمن 1392

بدون عنوان

رهام به روایت تصویر   جدیدا به رهام بستنی می دم خیلی بستنی دوست داره و با لذت می خوره ...
13 بهمن 1392

بازی های رهام در 10 ماهگی

رهام تو این روزا خیلی تغییر کرده و روزانه کارهای جدید یاد میگیره. اطرافش و با دقت بررسی میکنه و چیزهایی رو که ازش می‌پرسم  با چشم یا کم و بیش با دست نشون میده مثلا اجزای صورتم و که می پرسم با نگاهش نشون میده بازی های این روزهای ما: بازی های جنبش دار؛ ایستادن ،راه رفتن، بالا رفتن از جایی (البته در همه این موارد من زیر بغل رهام ومی گیرم و کمکش می کنم)  پر و خالی کردن هر چیزی از جمله پر و خاله کردن سبد اسباب بازی،  پیاله، لیوان و....  از اسباب بازی ها و غیره در آوردن صداهای مسخره و با مزه االبته رهام با من همکاری نمی کنه و فقط د د. د میکنه پنهان کردن اسباب بازی و پرسیدن کجا رفت و نمایان کردن آن،  گل یا پو...
1 بهمن 1392
1